آفاق آفاق ، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

زندگی دوباره مامان و بابا

حرف تو هفته 38 هفته و 2 روز با خدا

خدای بزرگ سلام امروز 38 هفته و 2 روزه که افاق تو دلمه و تو نگه دارش بودی  و همیشه ازت سپاسگذارم این روزا خیلی برام سخت میگذره اما دلم نمیاد که یروز افاق زودتر از موعود دنیا بیاد .میخوام تا هفته 40 دقیق تو دلم بمونه و همینطور حرکاتشو تو دلم حس کنم و افاق بیشتر تو دلم بمونه. دیروز که دکترم گفت زودتر زایمانت میکنم . گفتم نـــــــــه گفت خوب اگه بچه نچرخه مجبوری سز شی گفتم خدا کمک میکنه . خدا جون کمکم کن لطفا دوست دارم دخترم رو من تنها بیشتر لمس کنم و حس کنم . میدونم وقتی انشا الله به سلامتی دنیا بیاد افاق برای همه میشه. برای بابا حسینش و بابا بزرگا و مامان بزرگاش میشه . برا دایی ا و عموهاش میشه برا خاله ها و عمه اش می...
22 بهمن 1392

تیکر 38 هفتگی

خدایا شکرت   دخترم وارد 38 هفتگی شد ممنونم ازت خدا جون دخترم الان باید قدش حدود 48 سانتی متر و وزنش حدود 2900 گرم باشه ...
18 بهمن 1392

بدون عنوان

خدایا ارزویی جز سلامت دخترم ندارم   سلام دختر عزیزم .امروز اومدم برات از این روزای آخر که تو دل مامانی بنویسم تو فقط 25 روز مهمون دل مامانی و بعدش انشالله به امید خدا دنیا میای و مهمون خونمون میشی . چقدر دلم از گفتن اسم مهمون میگیره . فکر اینکه لحظه ای پیشم نباشی آزارم میده .و غصه تو دلم میاره . وای خدایا چرا از الان به اینده به 20 -25 سال دیگه دارم فکر میکنم دخترم این روزا مامان جون خیلی سنگین شدم همیشه وقتی دوستای نینی سایتم - خاله های نینی سایت و میگم وقتی تو امضاهاشون مینوشتن ما قراره پنگوئن شیم اسم پنگوئن برام مفهومی نداشت . میگفتم واااا خوب شکممون بزرگ میشه چه ربطی به پنگوئن داره . تازه گیا ربطشو فهمیدم از وقتی که هفت...
14 بهمن 1392

هفته 37

خداجون بزرگیت و شکر   دخترم شکر خدا هفته شد خداجون ممنون که مراقبمونی فقط هفته تا روز دیدار باقی س دخترم الان باید یه چیزی حدود 48 تا 50 سانتی متر قدش باشه و وزنشم حدود 2800 امیدوارم توپولی تر باشی گلم   ...
14 بهمن 1392

عقش دردناکه دخترم

دخترم امروز برای تو مینویسم سالها بعد وقتی قد کشیدی و خانوم شدی دلم میخواهد تو را از همه ی دور کنم دلم میخواهد نگذارم از خانه بیرون بروی دلم میخواهد رنگ آفتاب را فقط در حیاط خانه ببینی دخترم میدانم از من متنفر میشوی میدانم مرا بدترین مادر دنیا میدانی اونوقت میدانم ... خوب میدانم اما دخترکم میترسم وقتی که سنت هنوز دگیر احساس است و منطق نمیشناسد عاشق شوی و دخترم عاشقی درد دارد بمیرد مادر و درد آنروزهایت را نبیند .... آخه مامان جون من عاشق شدم و هر روز و شب از عشق دارم میسوزم نمیخوام تو این روزار و ببینی ...
13 بهمن 1392

مادر ツ

مادر ツ   گفتم مادر! گفت: جانم گفتم درد دارم! گفت: بجانم گفتم خسته ام! گفت: پریشانم گفتم گرسنه ام! گفت : بخور از سهمِ نانم  گفتم کجا بخوابم! گفت: روی چشمانم اما یک بار نگفتم: مادر من خوبم شادم...! همیشه از درد گفتم و از رنج ...! به سلامتی مادر ها ♥♥ چون : دیوارش از همه کوتاهتره! چون : بخاطر ما اندام خوشکلش بهم خورد! چون : هیچوقت نگفت من همیشه گفت بچه هام... چون : از سلامتیش برای سلامتی بچه هاش همیشه گذشته چون : زندگی که همراه با شادی و امید و مهربونی بهمون میده چون :همیشه از غمهامون شنید اما هیچوقت از غمهاش نگفت چون :هیچوقت خستگیشو به رخمون نمیکشه و ازش گلایه ای نمیکنه...
13 بهمن 1392

دختر منو بابا

  ﻣـــــﻦ ﻭ ﺗــــــﻮツ ﻣـــــﻦ ﻭ ﺗــــــﻮ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭ ﻣــــــﯽ ﺷﯿﻢ ﺍﮔــــــﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﺸﻪ ﺣﺮﻓـــــــﺎﯼ ﻗﺸﻨﮕـــــــﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﻪ ﻣﺜـــــــــﻞ ﺑـــﺎﺑـــﺎﺵ ﺍﮔـــــﻪ ﺩﺧﺘـــــــــﺮ ﺑﺸﻪ ﺑﺎ ﺩﻫﻨﺶ ﻧـــﻪ ﺑــﺎ ﭼﺸﻤﺎﺵﺣﺮﻓـــ ﻣﯽ ﺯﻧﻪ ﻣﺜـــــــــﻞ ﻣـــــﺎﻣــــــﺎﻧـــــــﺶ ﺑـــــــﺎ ﻫــــــــﻢ ﺩﻋﻮﺍﻣـــــــﻮﻥ ﻣـــــــﯽ ﺷﻪ ﺍﻭﻝ ﮔﻔﺘــــــــ ﻣـــــﺎﻣــــــﺎﻥ ﻧﻪ ﺧﯿــــــﺮ ﺍﻭﻝ ﮔﻔﺘـــــــ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﮔﻪ ﭘﺴــــــﺮ ﺑﺎﺷــــﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺸﻮ ﺑﯿﺸــــﺘﺮ ﺍﺯ ﻫـــﺮ ﮐﺴــــــــی ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﺜــــــﻞ ﻫﻤــــــــﻪ ﺍﮔـــــﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎﺷــــــــــﻪ ﺍﻭﻟﯿـــﻦ ﻣــــــﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﻋــــــﺎﺷﻘﺶ ﻣـــــــﯽ ﺷﻪ ﺗﻮﯾـــــﯽ ﻓﮑــــــﺮ ﮐﻨــــﻢ ... ﺑــــﺎ ﺩﺳﺘــــــﺎﯼ ﮐــــــﻮﭼﯿــــﮏﺵ ﻫﻤـــــــﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺧ...
13 بهمن 1392

مامان که شدم

مامان که شدم به دخترم پول تو جیبی نمیدم تا یواش از پشت سرم بیاد دستاشو حلقه کنه دور گردنم موهاشم بخوره تو صورتم ......در ِ گوشم پچ پچ کنه و بگه مامی بهم پول میدی ؟ داریم با بچه ها میریم بیرون ... موهاشو بزنم کنار . ماچش کنم ، بگم برو ازکیفم بردار مامانی به خاطر دخترم هم که شده ، باید مامان میشدم... ♥   ...
13 بهمن 1392